هشدار درباره شوهرکُشی

نوشته شده توسط:گروه وکلای سنا سنا | ۰ دیدگاه

هشدار درباره شوهرکُشی
با قاتل شوهرم ازدواج نمی کردم!
گفت‌وگوی «قانون» با زن همسرکش

محمد صالح نیکبخت، حقوقدان
چالش‌های  حقوقی طلاق
 در شوهر کشی موثر است


سید حسن موسوی چلک، آسیب‌شناس
نارضایتی و خیانت
عامل اصلی شوهرکُشی

 هشدار درباره شوهرکُشی
با قاتل شوهرم ازدواج نمی کردم!
گفت‌وگوی «قانون» با زن همسرکش
محمد صالح نیکبخت، حقوقدان
چالش‌های  حقوقی طلاق
 در شوهر کشی موثر است

سید حسن موسوی چلک، آسیب‌شناس
نارضایتی و خیانت
عامل اصلی شوهرکُشی

گروه حوادث، پارمیدا امیری - در ابتدا زندگی خوبی داشتند اما روی خوش زندگی یک سال بیشتر عمر نداشت. این اختلافات آنقدر زیاد شده بود که وقتی در مترو با پسر جوانی آشنا شد، فکری شوم به ذهنش رسید و تصمیم گرفت از پسر جوان برای فرار از زندگی پر تنش خود کمک بگیرد. او پس از اینکه نقشه قتل شوهرش را طرح کرد، با کمک پسر جوان آن را عملی کرد و تصور می کرد هیچ سرنخی از خودش به جا نگذاشته است غافل از اینکه تنها چند روز بعد از جنایت، همه چیز لو می رود.
شیدا، 33 ساله و مادر دو دختر 13 و 8 ساله است. او به اتهام قتل همسرش بازداشت شده و تنها انگیزه این جنایت هولناک را بی توجهی همسرش و مخالفت او با طلاق می داند.
  به چه جرمی بازداشت شده ای؟
قتل همسرم.
  انگیزه ات برای این جنایت چه بود؟
باهم اختلاف داشتیم و این اختلاف باعث شده بود که همسرم من و بچه هایم را مدام کتک بزند و اذیت کند.
  اختلاف شما بر سر چه موضوعی بود؟
 از زمانی که دختر اولم به دنیا آمد. درست یکسال بعد از ازدواج ما، مشکلاتمان شروع شد. شوهرم پسر دوست بود و می گفت از دختر بدش می آید. دوست داشت که فرزندمان پسر باشد. من چه کار می توانستم انجام دهم؟ او حتی به دخترم نگاه هم نمی کرد. بعد از مدتی تصمیم گرفتم دوباره باردار شوم تا شوهرم صاحب پسر شود. در ماه پنجم بارداری فهمیدم بچه ام که پسر بود مشکل دارد و دکتر دستور سقط جنین را داد. بعد از آن دوباره باردار شدم اما از شانس بدم بچه دختر بود و بعد از آن به خاطر بیماری ای که داشتم نتوانستم باردار شوم.
  تنها اختلاف شما با همسرتان سر این موضوع بود؟
اختلافات ما از این موضوع شروع شد. با گذشت چند سال از زندگی مشترکمان، نه تنها اختلافاتمان حل نشد، که بیشتر هم شد. تا جایی که به شوهرم پیشنهاد دادم ازدواج کند و از همسر جدیدش صاحب پسر شود. به او می گفتم من نمی‌توانم برایت پسر بیاورم، فقط کافی است برای من و بچه هایم یک خانه بگیری اما او قبول نکرد. شوهرم نه من را می خواست و نه بچه ها را برای همین زندگی مان را به جهنم تبدیل کرده بود.حتی به او گفتم حاضرم از مهریه خود گذشت کنم تا او با طلاق موافقت کند. حتی یک بار هم به دادگاه رفتم اما به خاطر اینکه دلیلی برای این‌کار نداشتم دادخواستم رد شد.
  با همسرت چطور آشنا شدی؟
سال 78 بود و من سال آخر دبیرستان بودم که شوهرم مرا در مسیر مدرسه دید و از من خوشش آمد. بعد از مدتی هم با خانواده اش به خانه ما آمدند و من با ایمان ازدواج کردم.
  چه شد که بعد از این همه سال تصمیم گرفتی او را به قتل برسانی؟
ایمان طلاقم نمی داد و اذیتم می کرد. می خواستم از او جدا شوم و زندگی تازه ای را شروع کنم. دیگر از زندگی مشترک با وی خسته شده بودم اما هر وقت که حرف  از طلاق می زدم، مخالفت می کرد. باید از دست او خلاص می شدم .
  چطور او را به قتل رساندی؟
من او را بی هوش کردم، کامران و پدرام هم وی را به قتل رساندند.
  کامران و پدرام همدست هایت هستند؟
بله.
  با آنها چطور آشنا شدی؟
قرار بود وقتی همه چیز تمام شد و آب ها از آسیاب افتاد، با کامران ازدواج کنم. پدرام هم پسر دایی کامران بود.
  چند وقت است که کامران را می شناسی؟
حدود 8 ماه قبل با کامران در ایستگاه مترو آشنا شدم. او مرا خیلی خوب درک می کرد. فکر می کردم اگر شوهرم را به قتل برسانم، کامران می تواند جای  خالی وی را در زندگی برایم پر کند. همین موضوع باعث شد که به کامران دل ببندم.
  شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
ما رفته بودیم مسافرت و تازه از سفر برگشته بودیم که بازهم دعوایمان شد. من نمی خواستم بروم مسافرت و ایمان مرا با زور برد و جز خستگی از این مسافرت چیزی نصیبم نشد. وقتی برگشتیم، دعوایمان شد. بعد از کلی دعوا یک شربت درست کردم و داخل شربت داروی خواب آور ریختم.
  چه زمانی موضوع را با کامران هماهنگ کردی؟
دو ساعت قبل از اینکه داروها را در شربت بریزم به کامران پیامک دادم و گفتم می خواهم به ایمان قرص بدهم.
  بعد از اینکه قرص خواب را به همسرت دادی چه اتفاقی افتاد؟
همسرم تقریبا نیمه بی هوش شده بود که کامران و پدرام آمدند. در را برای آنها باز کردم و کامران و پدرام وارد آپارتمانمان شدند و شوهرم را با خودشان بردند. من تا راه‌پله‌ها بیشتر با آنها نرفتم . کامران با من تماس گرفت و گفت که ایمان را به قتل رسانده  است.
   چطور دستگیر شدی؟
با شکایت ما پرونده ای در رابطه با ناپدید شدن همسرم تشکیل و تحقیقات شروع شد. چند باری هم از من تحقیق شد اما من منکر ماجرا بودم و می گفتم که از همسرم خبر ندارم. تا اینکه متوجه شدم پلیس به من شک کرده و برای همین پنهانی فرار کردم و به یکی از شهرهای غربی کشور رفتم. حدود 24 ساعت بعد پلیس مرا بازداشت کرد و من در همان لحظه ای که بازداشت شدم، در خودروی پلیس به قتل همسرم با همدستی کامران و پدرام اعتراف کردم.
  اگر راز قتل فاش نمی شد با کامران ازدواج می‌کردی؟
نه! او قاتل همسرم بود و بعد از این جنایت دیگر کنار او آرامش نداشتم. می دانستم اگر در آینده به مشکلی برخورد کنیم او مرا هم می کشد.
  پشیمان نیستی؟
بعد از قتل دچار عذاب وجدان شدم. من به خاطر خواسته‌های خود همسرم را کشتم. از فرزندانم خجالت می کشم.


   گروه حقوق و قضا-یک شب شاد همراه با جشن و پایکوبی، همه آرزوی خوشبختی می‌کنند تا به پای هم پیر شوند. آغاز زندگی مشترکی که با صدای بوق ماشین ها به کل شهر خبرداده می‌شود،همان زندگی که همه امید دارند به طولانی یک عمر باشد گاهی در یک توفان  سهمگین چنان به بن بست می‌رسد که زنی که نماد ظرافت است برای نجات از زندگی که دیگر دلش با آن نیست راهی جز قتل شوهر نمی‌یابد. شوهرکشی پدیده جدیدی نیست اما طی سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته و زنگ خطر مدت‌هاست که به گوش‌می‌رسد.شوهر کشی با اراده یک زن اما معمولا با کمک مرد دیگری اتفاق می‌افتد و در نهایت دومرد قربانی یک کینه زنانه خواهند شد. شوهری که می‌میرد، قاتلی که قصاص می‌شود و زنی به جرم معاونت در قتل چند سالی حبس خواهد کشید و بعد ادامه زندگی.  علل همسر کشی بسیار متعدد است اما مهم‌ترین دلیل شوهرکشی با مشکلات پیش روی زنان با طلاق گره خورده است. تعداد بسیاری از این زنان ناتوانی در جدایی از همسر را متهم اصلی می‌دانند ودر یک رابطه نامشروع با وعده ازدواج بعد از مرگ همسر، مرد دیگری را به این کار وا می‌دارند. رسیدن به مرحله ای که جنایتی چون قتل شوهر رقم‌می‌خورد نیازمند بررسی‌های جامعه شناسان و روانشناسان است اما عدم آگاهی به قوانین در جامعه به‌خصوص نبود علم به مجازات‌های مخصوص هر جرم خود عاملی در گسترش جرائم است. یک زن که تصمیم به قتل همسر می‌گیرد، می‌داند حداکثر به زندان خواهد رفت اما  آیا قاتل هم می‌داند که در نهایت قصاص خواهد شد؟  اگر به‌راستی به مجازات خود واقف بود و می‌دانست امکان فرار و پنهان شدن وجود ندارد و مطمئنا وعده ازدواج هم محقق نخواهد شد باز هم دست به چنین اقدامی می‌زد. همسر کشی که معمولا در یک عصبانیت آنی به دلایلی چون درگیری شدید خانوادگی  یا مصرف مواد مخدر و پایین آمدن آستانه تحمل مردها  و ... اتفاق می‌افتد اما در شوهر کشی اکثرا برنامه‌ریزی برای یک جنایت نقش اساسی بازی‌می‌کند و از مدت‌ها قبل این نقشه در ذهن زن و کسی که کمک او خواهد بود شکل گرفته است.
   شوهر‌کشی یک عمل مجرمانه جدید در جامعه
محمد صالح نیکبخت وکیل دادگستری در گفت‌وگو با «قانون»  با اشاره به اینکه پدیده همسرکشی اعم از زن و مرد در سال‌های اخیر در کشور ما شیوع یافته‌است،توضیح داد: باید گفت تعداد این جرم آنقدر زیاد است که جامعه‌شناسان،روانشناسان و کیفرشناسان همه بر این امر، اتفاق نظردارند که یک عمل مجرمانه جدیدی در جامعه بروز یافته که نیاز به مقابله با آن وجود دارد.  این حقوقدان ادامه داد: در این میان شوهرکشی یکی از موارد رایج‌تر است که گاهی مواردی از آن کشف، و در مطبوعات انعکاس پیدا می‌کند.اما چرا شوهرکشی افزایش یافته و حتی بر زن‌کشی می‌چربد؟ البته در این راستا جامعه‌شناسان باید اظهار نظر کنند و دستگاه قضایی کشورکه وظیفه مبرم آن مبارزه با وقوع جرم است  نباید به عنوان یک عمل ناهنجار اجتماعی فقط به مجازات قاتل و همدستان وی فکر کند زیرا طبق قانون اساسی، پیشگیری از وقوع جرم و مبارزه با آن از وظایف اساسی و ضروریات قضایی و احقاق حق و عدالت است. برای اینکه این موضوع مورد آنالیز و تحلیل قرار گیرد ابتدا باید برخی از سنت‌های رایج در جامعه که نه‌شرعی و قانونی است اصلاح شود.
   از ازدواج‌های ناخواسته پرهیز شود
این وکیل با اشاره به اینکه به برخی از عادات  اجتماعی تصریح کرد: در حقیقت هنگام ازدواج، پدر ومادر پیش از آنکه رضایت دختر را برای انجام ازدواج با فردی احراز یا جلب کنند، همه تمهیدات لازم برای ازدواج دخترشان با پسر مورد نظر فراهم می‌آورند. معمولا عواملی مانند نسبت فامیلی، ثروتمند بودن، شاغل بودن و گاهی شخصیت اجتماعی مرد را مورد لحاظ قرار می‌دهند ودر این راستا پدر و مادر دختر حتی پیش‌تر از اقدام مرد، با واسطه و دوست وآشنا با پدر و مادر پسر یا خود پسر، پیشنهاد خود را برای ازدواج دخترشان با پسر اعلام می‌دارند و گاهی به  واسطه سفارش   بستگان نزدیک دختر مثل عمه و خاله عمو و دایی   و این افراد هم نه تنها به آینده و عاقبت چنین ازدواجی فکر نمی‌کنند بلکه آن‌را امر صحیح و گاهی از لحاظ دینی مستحب می دانند که واسطه چنین ازدواج ناخواسته‌ای شوند.
نیکبخت ادامه داد:  گاهی خود دختر از طریق دوستانش کاندید ازدواج برای برادر دوستان دیگر می‌شود و.... مجموعه این عوامل و وضعیت خاص اجتماعی، (تعداد بیشتر دختران از پسران و اینکه امکان خروج از کشور پسران از دختران بیشتر است) موجب شده که سن ازدواج دختران در جامعه ما بالا رود.  متاسفانه غیر معقول بودن روابط اجتماعی موجب شده است اگر دختران در سن مشخصی ازدواج نکنند پدر و مادر، خویشاوندان، دوستان و مهم‌تر از همه ذهنیت جامعه بر این است که چنین دختری مقصر و دارای عیوب مختلف است.به همین جهت وقتی دختران با چنین ازدواج ناخواسته‌ای بدون شناخت قبلی از همسر آینده خود، عقد می‌کنند متوجه می‌شوند که دچار خسران و زیان معنوی جبران ناپذیری شده‌اند. این حقوقدان خاطرنشان کرد: در این میان وقتی دوران خوش اولیه یعنی ماه‌های آغازین ازدواج می‌گذرد تازه دختر فکر می‌کند دهه سوم سن خود دچار چه مشکلی شده و دوموضوع مطرح می‌شود1-در طلاق متاسفانه هنوز  محدودیت‌های قانونی برای درخواست طلاق از طرف زن وجود دارد 2- نفس طلاق باوجود اینکه منع قانونی وشرعی ندارد به صورت امر مکروه و بسیار زشتی در جامعه جلوه‌گر می‌شود و کم شدن خواستگار برای زنان بیوه به‌ویژه اگر طلاق گرفته باشد بر مشکل می‌افزاید و در این راستا چنین دخترانی که صرفا تحت تاثیر فشارهای خانواده و شرایط اجتماعی قرار گرفته‌ و ازدواج کرده‌اند به راه‌های غیر اخلاقی و فساد و ارتباط با مردان دیگر کشیده می‌شود و چون متوجه است که از راه طلاق به نتیجه نمی‌رسد با همدستی یار جدید یا با اجیر کردن افراد دیگر اقدام به شوهر کشی می‌کنند
   رفت‌وآمدهای غیرقانونی زن با اشخاص دیگر عامل کشف جرم
این وکیل توضیح داد: از آنجایی که به یمن وسائل ارتباطی جدید وآگاه بودن آشنایان و همسایگان از رفت‌وآمدهای غیر قانونی فرد(زن) با اشخاص دیگر  امکان کشف این‌گونه قتل‌ها و توطئه‌ها بالا رفته است غالبا این جنایات شریرانه خیلی زودکشف می‌شود و حتی اگر این‌گونه زنان فرزند داشته باشند، فرزندان آنان در مقام همکاری و همراهی با سایر ورثه پدر، راز این مادران را افشا می‌کنند. از اینگونه شوهرکشی‌ها مواردی وجود داردکه در آغاز ازدواج با میل و رغبت و رضایت طرفین   واقع شده ولی ناگهان فرد دیگری سر راه مرد یا زن قرار می‌گیرد و چون از امکان کشف چنین مواردی مطلع می‌شوند طرفین به‌ویژه زنان با اجیر کردن دیگران یا با همدستی با مردان فاسق در مقام شوهرکشی برمی‌آیند.
نیکبخت در خاتمه یادآور شد:  مجموعه این عوامل باعث شده است که با رشد فزاینده جمعیت کشور و نابسامانی اجتماعی که از لحاظ کار، نبود شغل برای زن وشوهر، اختلاف طبقاتی، چشم‌وهم‌چشمی و... مسئله شوهرکشی تبدیل به ناهنجاری شده است که دیگر موضوعی در سطح افراد نخبه جامعه نیست و قطعا موارد آن منحصر به تعدادی که کشف و در مطبوعات منعکس می‌شود نخواهد بود و اینجاست که قوه قضاییه با همکاری و همراهی با سایر قوا  ونیروهای دیگر ملزم است بر اساس قانون اساسی در مقام پیشگیری از این‌گونه جرائم برآید و برای پیشگیری باید از همه وسایل نرم‌افزاری و سخت افزاری جهت آگاهی مردم از آثار و نتایج شوم ازدواج‌های اجباری استفاده شود زیرا در این موارد  فقط یک قتل اتفاق نمی‌افتد بلکه حداقل دونفر یا بیشتر به قتل می‌رسند که باید هرچه زودتر با این پدیده شوم مقابله کرد.

گروه جامعه- رواج «شوهر کشی»  در ایران به خصوص در دو دهه اخیر، یکی از انواع آسیب‌های اجتماعی است که اغلب اخبار مربوط به آن را در صفحه حوادث روزنامه‌ها می‌خوانیم. شاید سال‌ها قبل اگر مردی به دست همسرش به قتل می‌رسید، کسی باورش نمی‌شد اما حالا کم پیش می‌آید نگاهی به اخبار بیندازیم و از شوهر کشی خبری نباشد. زنان ایرانی این روزها به سیم آخر زده اند و سعی می‌کنند حق و حقوقی را که نمی توانند از جامعه و خانواده بگیرند، با کنار زدن شوهرانشان و قرار گرفتن در کنار مردان دیگری که در واقع قاتل همسر اولشان هستند به دست آورند. اینکه پایان شوهرکشی اغلب به دستگیری عاملان قتل و خراب شدن کاخ آرزوهای زنان شوهرکش رسیده، دلیل بر این نشده که دیگر زنان دست از ریختن نقشه قتل همسر بردارند یا مسئولان صرفا به دستگیری و زندان و اعدام اکتفا نکنند و تصمیم بگیرند ببینند در جامعه چه خبر است؟ خیانت و درخواست برقراری ارتباط از سوی مردان با زنانی که صاحب همسر هستند، و پذیرش این درخواست از سوی زنانی که قادرند تعهد خود را نادیده بگیرند، دوباره عاشق شوند و مردی را که به لحاظ عاطفی و قانونی، یا صرفا به لحاظ قانونی به او تعهد دارند به مثابه موجودی مزاحم از سر راه بردارند، پدیده نگران‌کننده و خطرناکی است که شاید تنها یکی دو جلسه بی‌سر و صدا با حضور چند کارشناس برای بررسی علل آن برگزار شده و به همان هم کسی بها نداده. رئیس انجمن مددکاری ایران در گفت و گو با «قانون» معتقد است: «آسیب‌های اجتماعی سال‌هاست که کاملا مورد غفلت قرار گرفته و رواج شوهرکشی نیز یکی از نتایج همین غفلت است. حالا دنبال این می‌گردیم که چرا این آسیب‌ها زیاد شده، چرا آمار‌ها بالا رفته. می‌گویم که دلیلی به روشنی غفلتی که از آن‌ها شده نمی یابید.» گفت‌و‌گوی «قانون» با سید حسن موسوی چلک را در زیر می‌خوانید:
   سال‌ها قبل اخبار مربوط به «شوهر‌کشی» را می‌شد اخبار جنجالی نامید، اما در سال‌های اخیر این پدیده اینقدر تکرار شده که مردم دیگر از شنیدن آن تعجب نمی کنند. علل اجتماعی موثر در بروز "شوهر کشی" چیست؟
شوهر کشی دلایل مختلفی دارد که از چند منظر می‌توان به آن‌ها نگریست. یک سوی این پدیده به ارتباط درون خانواده بر می‌گردد و از این منظر، خیانت را می‌توان مهم ترین عامل شوهر کشی دانست. به نوعی همان داستان تبانی زن با افراد دیگر به عنوان همدست که اخبار آن را اغلب در صفحه حوادث روزنامه‌ها می‌خوانیم. سوی دیگر این پدیده به عواملی از قبیل ازدواج‌های تحمیلی و ناخواسته، عدم امکان اصلاح و سازش، دشواری یا عدم امکان طلاق، انتقام از شریک زندگی، شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه، عدم آشنایی با مهارت‌های تصمیم‌گیری، مناسب نبودن روابط بین فردی، عدم کنترل خشم و غیره بستگی دارد. موارد مذکور، عواملی هستند که همگی می‌توانند در گرفتن تصمیم قتل در ارتباط با شریک زندگی اثر‌گذار باشند.
   با این حساب مهم ترین عامل شوهر‌کشی «خیانت» است؟
همین طور است. خیانت عامل نخست شوهر‌کشی‌هاست که طی آن زن معمولا خود دست به قتل نمی زند و آن را به مردی که با او رابطه دارد می‌سپارد.
   ریشه افزایش عامل خیانت را در چه چیز می‌بینید؟
این موضوع البته بسیار مهم است و بسیار جای بحث دارد و اصلا خودش یک پدیده جدا است، اما مختصرا شیوع آن را می‌توان به روابط عاطفی سرد و مختل شده، افزایش عدم رضایت از روابط زناشویی، عدم اعتماد متقابل، ضعف اخلاق اجتماعی و از این دست دانست. فقر و شرایط اقتصادی نامناسب و  کاهش آستانه تحمل مشکلات و روی آوردن به یک شخص سوم هم می‌تواند موثر باشد اما اگر امروز شاهد خیانت  یا همسرکشی یا بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر هستیم، دلیل این است که حوزه اجتماعی و حوزه آسیب‌های اجتماعی سال‌ها است که کاملا مورد غفلت قرار گرفته و رواج شوهرکشی نیز یکی از نتایج همین غفلت است. حالا دنبال این می‌گردیم که چرا این آسیب‌ها زیاد شده، چرا آمار‌ها بالا رفته. می‌گویم که دلیلی به روشنی غفلتی که از آن‌ها شده نمی‌یابید. به هر حال خیانت بحثی جدی است که در چند خط نمی‌توان علت آن را توضیح داد.
   آیا آماری از این پدیده و افزایش آن نسبت به سال‌های قبل در دست هست؟
آمار دقیقی در این زمینه در دست نیست، اما آنچه مسلم است رسانه‌ها در این سال‌ها بیشتر به این موضوع پرداخته اند. دیگر اینکه همانطور که گفتم در سال‌های اخیر تقریبا در تمام حوزه‌های مربوط به آسیب‌های اجتماعی شاهد افزایش آمار‌ها بوده ایم.
   برخی  تضعیف عوامل اعتقادی را در بروز این پدیده موثر می‌دانند. فکر می‌کنید مذهب چه قدر می‌تواند از شوهر‌کشی جلوگیری کند؟
طبیعی است که افراد در هر جامعه اگر پایبند به مبانی دینی و ارزش‌های دینی حاکم بر آن جامعه باشند، بدون شک مذهب یکی از مهم‌ترین راه‌های کنترل خشونت در آن جامعه خواهد بود. اما صرفا پذیرش مذهب و وجود اعتقاد کافی نیست، از درونی شدن این ارزش‌ها صحبت می‌کنم. باورهای دینی اگر در افراد جامعه درونی شده باشد، نه فقط شوهرکشی که سایر جرائم اجتماعی را نیز کاهش خواهد داد. اما اینطور هم نیست که به فرض اگر چنین آسیبی در جامعه رواج یافت، بتوان به طور قطع آن را به کم رنگ شدن نقش مذهب ارتباط داد یا نتیجه گرفت باید نقش مذهب را برای کاهش جرائم پررنگ کرد. جرائمی مانند شوهر کشی زنجیر وار به مجموعه‌ای از عوامل متصل هستند که گفتم. اگر خیانتی صورت گرفته که منجر به شوهرکشی شده، این خیانت الزاما همیشه در خانواده‌های لاابالی رخ نداده. اینجاست که باید کمی با تامل این موضوع را بررسی کرد، با این حال نمی‌توان نقش درونی شدن ارزش‌های دینی را به عنوان یکی از عوامل بازدارنده نادیده گرفت.
   ریشه خشونتی که منجر به شوهر‌کشی می‌شود را می‌توان در خشونتی که شوهر نسبت به زن داشته و فشار سنت‌های حاکم بر خانواده جست و جو کرد؟
گاهی خشونت‌هایی که در درون خانواده به زن حاکم می‌شود می‌تواند این زمینه را به نوعی فراهم کند. اما مطمئنا کشتن شوهر راهکار نیست. جایی که زن شرایط مساعد برای زندگی ندارد می‌تواند طلاق بگیرد و قانون هم این اجازه را داده و شرایط جامعه نیز مانند گذشته نیست که اکثر زنان تحت هر شرایط در منزل همسرش می‌ماندند.
   اما ضعف قوانین طلاق در کشور برای خانم‌ها این موضوع را دشوار می‌کند.
نمی‌توان آن را ضعف قوانین نامید. زنان همسر کش یا خود نخواسته اند طلاق بگیرند و با کشتن شوهر قصد انتقام گیری از او داشته‌اند، یا اینکه کسی نبوده برای جدایی از آن‌ها حمایت کند. زنان شوهر کش، یا پل‌های پشت سر خود را کاملا شکسته می‌بینند و چنان خود را آخر راه می‌پندارند که دست به قتل می‌زنند، یا پل‌های پیش رو و امیدشان به آینده و حس رها شدن از زندگی ای که آن را به هر دلیل نمی خواهند آن قدر قوی است که برای رسیدن به آن حاضر هستند مانعی به عنوان شوهر را هر طور شده حتی با قتل از سر راه بردارند. به هر حال اینطور نیست که اغلب آن‌ها برای طلاق اقدام کرده و به بن بست خورده باشند. اتفاقا اقدام به طلاق به خصوص در مورد زنانی که شوهرانشان را با همدستی مردان دیگر می‌کشند، اغلب وجود نداشته.
   گفتید فقر و شرایط نامناسب اقتصادی یکی از دلایل خیانت و بالطبع یکی از علل شوهر کشی است. آیا می‌توان آن را بعد از خیانت، عامل موثر شوهر کشی دانست؟
خیر، اینطور نیست. من فکر می‌کنم اینطور نگاه کردن به آسیب‌های اجتماعی، یک تحلیل سوگیرانه و جهت دار به همراه دارد. تمام عوامل در کنار هم موثرند اما خیانت روی پله اول ایستاده. به جای اینکه دنبال پله دوم و سوم باشیم، آنچه را بارها روی آن تاکید شده عملی کنیم: آموزش حقوق متقابل، آموزش مهارت‌های زندگی و اجتماعی. این‌ها با یک ساعت و دو ساعت آموزش برطرف نمی‌شود، نیاز به پایه و بنا و جامعیت و فراگیری دارد. ما فکر می‌کنیم با یک ساعت آموزش دادن مهارت کنترل خشم را در افراد درونی کرده‌ایم نمی‌دانیم که متاسفانه داریم خیلی سطحی به حوزه اجتماعی نگاه می‌کنیم. مشکلات و آسیب‌های اجتماعی پررنگ تر از این حرف‌هاست، نتیجه اش را دریابیم.

  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه