وصیتنامه سیاسى- الهى امام خمینی‏

نوشته شده توسط:گروه وکلای سنا سنا | ۵ دیدگاه

نسخه چاپی
وصیتنامه سیاسى- الهى امام خمینی‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
قالَ رسولُ اللَّه- صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم: انّى تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللَّهِ و عترتی أهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى‏ یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ. «1»
الحمدُ للَّه و سُبحانَکَ؛ اللَّهُمَّ صلِّ على محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذى تجلّى فیه الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّى المُسْتَأْثَرِ منها الّذى لا یَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ على ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ. «2»
و بعد، این جانب مناسب مى‏دانم که شمه‏اى کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى، که قلم مثل منى عاجز است از جسارت در مرتبه‏اى که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلى‏ و از آنجا تا لاهوت «3» و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ «4» و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والاى «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» «5» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منى میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره‏اى گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.

وصیتنامه سیاسى- الهى امام خمینی‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
قالَ رسولُ اللَّه- صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم: انّى تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللَّهِ و عترتی أهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى‏ یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ. «1»
الحمدُ للَّه و سُبحانَکَ؛ اللَّهُمَّ صلِّ على محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذى تجلّى فیه الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّى المُسْتَأْثَرِ منها الّذى لا یَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ على ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ. «2»
و بعد، این جانب مناسب مى‏دانم که شمه‏اى کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى، که قلم مثل منى عاجز است از جسارت در مرتبه‏اى که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلى‏ و از آنجا تا لاهوت «3» و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ «4» و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والاى «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» «5» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منى میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره‏اى گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.
شاید جمله لَنْ یَفْتَرِقا حتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- هر چه بر یکى از این دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگرى است، تا آن گاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است «1» و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهى ندارد. و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.
و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر «2» بین جمیع مسلمین است و [در] کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» «3» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- به طور متواتر نقل شده است. «4» و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوى آن باشند؛ و اگر عذرى براى جاهلان بیخبر باشد براى علماى مذاهب نیست.
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهى و ما ترک پیامبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- مسائل أسف‏انگیزى که باید براى آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت على (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله‏اى کردند براى حکومتهاى ضد قرآنى؛ و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- دریافت کرده بودند و نداى إِنّى تارکٌ فیکُمُ الثقلین در گوششان بود با بهانه‏هاى مختلف و توطئه‏هاى از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را- که براى بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانى مادى و معنوى بود و است- از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهى- که یکى از آرمانهاى این کتاب مقدس بوده و هست- خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردند، تا کار به جایى رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.
و هر چه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که براى رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشرى، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدى (ص) «1» تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده «علم الاسماء» «2» را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاء اللَّه، معصومین- علیهم صلوات الاولین و الآخرین- بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند- چنان از صحنه خارج نمودند که گویى نقشى براى هدایت ندارد و کار به جایى رسید که نقش قرآن به دست حکومتهاى جائر و آخوندهاى خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیله‏اى براى اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالى شد. و مع الأسف به دست دشمنان توطئه‏گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت‏ساز، نقشى جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگى آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلى از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسى دم از حکومت اسلامى برمى‏آورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن مى‏گفت گویى بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمه «آخوند سیاسى» موازن با آخوند بى‏دین شده بود و اکنون نیز هست.
و اخیراً قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکومتهاى منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامى، که خود را به دروغ به اسلام بسته‏اند، براى محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانى ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع مى‏کنند و به اطراف مى‏فرستند
و با این حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مى‏کنند. ما همه دیدیم قرآنى را که محمد رضا خان پهلوى طبع کرد و عده‏اى را اغفال کرد و بعض آخوندهاى بیخبر از مقاصد اسلامى هم مداح او بودند. و مى‏بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بى‏پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنى مى‏کند و وهابیت، این مذهب سراپا بى‏اساس و خرافاتى را ترویج مى‏کند؛ و مردم و ملتهاى غافل را سوق به سوى ابرقدرتها مى‏دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم براى هدم اسلام و قرآن بهره‏بردارى مى‏کند.
ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى‏خواهد حقایق قرآنى، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم مى‏زند، از مقبره‏ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودى که بر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوى فنا و نیستى و بردگى و بندگى طاغوتیان مى‏کشاند نجات دهد.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبى هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالى بوده، و امیر المؤمنین على بن ابی طالب، این بنده رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.
ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه «1» که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین کتاب رهایى‏بخش بشر است و دستورات معنوى و حکومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخریم که ائمه معصومین، از على بن ابی طالب گرفته تا منجى بشر حضرت مهدى صاحب زمان- علیهم آلاف التحیات و السلام- که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» «2» مى‏خوانند از ائمه‏ معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیه» «1» امامان و «دعاى عرفات» «2» حسین بن على- علیهما السلام- و «صحیفه سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفه فاطمیه» «3» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضیه است از ما است.
ما مفتخریم که «باقر العلوم» «4» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسى جز خداى تعالى و رسول- صلى اللَّه علیه و آله- و ائمه معصومین- علیهم السلام- مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.
و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفرى» است که فقه ما که دریاى بى‏پایان است، یکى از آثار اوست. و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین- علیهم صلوات اللَّه- و متعهد به پیروى آنانیم.
ما مفتخریم که ائمه معصومین ما- صلوات اللَّه و سلامه علیهم- در راه تعالى دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکى از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازى حکومتهاى جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که مى‏خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشت‏ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا مى‏کنند.
ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و  بعضى آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندى که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمى‏آورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب مى‏لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگوارى زینب گونه- علیها سلام اللَّه- فریاد مى‏زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خداى تعالى و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و مى‏دانند آنچه به دست آورده‏اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.
و ملت ما بلکه ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خداى بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتى براى مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمى‏کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمى‏شناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانى «1» است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى‏شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ»! «2» آنان را به هر جنایتى مى‏کشاند. و ملتهاى اسلامى و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنى «3» این جنایت پیشه دوره‏گرد، و حسن «4» و حسنى مبارک «5» هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتى به ملتهاى خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقى است که دوست و دشمنْ او را به جنایتکارى و نقض حقوق بین المللى و حقوق بشر مى‏شناسند و همه مى‏دانند که خیانتکارىِ او به ملت مظلوم عراق و شیخ‏نشینان خلیج، کمتر از خیانت به ملت ایران نباشد.
و ما و ملتهاى مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه‏هاى گروهى و دستگاههاى‏ تبلیغات جهانى، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتى که ابرقدرتهاى جنایتکار دستور مى‏دهند متهم مى‏کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه سازوبرگهاى جنگى‏اش و آن همه دولتهاى سرسپرده‏اش و به دست داشتن ثروتهاى بى‏پایانِ ملتهاى مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‏هاى گروهى، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- آن چنان وامانده و رسوا شده است که نمى‏داند به که متوسل شود! و رو به هر کس مى‏کند جواب رد مى‏شنود! و این نیست جز به مددهاى غیبى حضرت بارى تعالى- جلَّت عظمتُه- که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نور اسلام هدایت نموده.
من اکنون به ملتهاى شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه مى‏کنم که از این راه مستقیم الهى که نه به شرقِ ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به صراطى که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده، و لحظه‏اى از شکر این نعمت غفلت نکرده و دستهاى ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى، تزلزلى در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هر چه رسانه‏هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانى غرب و شرق اشتلم مى‏زنند دلیل بر قدرت الهى آنان است و خداوند بزرگ سزاى آنان را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد. «إنَّه ولىُّ النِّعَم و بِیَدِه ملکوتُ کلِّ شى‏ء».
و با کمال جِد و عجز از ملتهاى مسلمان مى‏خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانى و نثار عزیزان پیروى کنند. از آن جمله دست از فقه سنتى که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احکام اولیه و چه ثانویه «1» که هر دو مکتب فقه اسلامى است، ذره‏اى‏ منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامى و حکومت عدل الهى است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسى نماز است هر گز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالى بر جمهورى اسلامى ایران است. و از آن جمله مراسم عزادارى ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابى عبد اللَّه الحسین- صلوات وافر الهى و انبیا و ملائکة اللَّه و صلحا بر روح بزرگ حماسى او باد- هیچ گاه غفلت نکنند. و بدانند آنچه دستور ائمه- علیهم السلام- براى بزرگداشت این حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الى الابد. و مى‏دانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنى امیه- لعنة اللَّه علیهم- با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‏اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم‏شکن است.
و لازم است در نوحه‏ها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از ائمه حق- علیهم سلام اللَّه- به طور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهى- لعنة اللَّه و ملائکته و رسله علیهم- است به طور کوبنده یادآورى و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسى است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه اثنى عشر- علیهم صلوات اللَّه و سلم- است.
و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسى- الهى این جانب اختصاص به ملت عظیم الشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى‏باشد.
از خداوند- عز و جل- عاجزانه خواهانم که لحظه‏اى ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبى خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیز لحظه‏اى دریغ نفرماید.
روح اللَّه الموسوی الخمینى‏
بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامى که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شهیدان زنده است و مورد امید میلیونها مسلمانان و مستضعفان جهان است، به قدرى است که ارزیابى آن از عهده قلم و بیان والاتر و برتر است. این جانب، روح اللَّه موسوى خمینى که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا مأیوس نیستم و زاد راه پر خطرم همان دلبستگى به کرم کریم مطلق است، به عنوان یک نفر طلبه حقیر که همچون دیگر برادران ایمانى امید به این انقلاب و بقاى دستاوردهاى آن و به ثمر رسیدن هر چه بیشتر آن دارم، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهاى عزیز آینده مطالبى هر چند تکرارى عرض مى‏نمایم. و از خداوند بخشاینده مى‏خواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید.
1) ما مى‏دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبى الهى پیروز گردید. اگر نبود دست تواناى خداوند امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونى با آن تبلیغات ضد اسلامى و ضد روحانى خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهاى بیحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضد اسلامى و ضد ملى به صورت ملیّت، و آن همه شعرها و بذله گوییها، و آن همه مراکز عیاشى و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه براى کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالى و ترقى میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بى‏تفاوتى در پیشامدهاى خائنانه، که به دست شاه فاسد و پدر بى‏فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشى که از طرف سفارتخانه‏هاى قدرتمندان بر ملت تحمیل مى‏شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشى که مقدرات کشور به دست آنان سپرده مى‏شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرق‏زده صد در صد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامى بلکه ملى صحیح، با نام «ملیت» و «ملى گرایى»، «1» گرچه در بین آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتى نمى‏توانستند انجام دهند و با این همه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغاتْ به انحراف فکرى کشیدن بسیارى از آنان، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد «اللَّه اکبر» و فداکاریهاى حیرت‏آور و معجزه‏آسا تمام قدرتهاى داخل و خارج را کنار زده و خودْ مقدرات کشور را به دست گیرد. بنا بر این شک نباید کرد که انقلاب اسلامى ایران از همه انقلابها جدا است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که این یک تحفه الهى و هدیه غیبى بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است.
2) اسلام و حکومت اسلامى پدیده الهى است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین مى‏کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبى است که بر خلاف مکتبهاى غیر توحیدى، در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقتصادى دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، و لو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنوى نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است. اینک که به توفیق و تأیید خداوند، جمهورى اسلامى با دست تواناى ملت متعهد پایه‏ریزى شده، و آنچه در این حکومت اسلامى مطرح است اسلام و احکام مترقى آن است، بر ملت عظیم الشأن ایران است که در تحقق محتواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، که انبیاى عظام از آدم- علیه السلام- تا خاتم النبیین- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- در راه آن کوشش و فداکارى جانفرسا نموده‏اند و هیچ مانعى آنان را از این فریضه بزرگ بازنداشته؛ و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام- علیهم صلوات اللَّه- با کوششهاى توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده‏اند. و امروز بر ملت ایران، خصوصاً، و بر جمیع مسلمانان، عموماً، واجب است این امانت الهى را که در ایران به طور رسمى اعلام شده و در مدتى کوتاه نتایج عظیمى به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقاى آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهاى اسلامى تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتى نمایند، و دست ابرقدرتهاى عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند.
این جانب که نفسهاى آخر عمر را مى‏کشم به حسب وظیفه، شطرى از آنچه در حفظ و بقاى این ودیعه الهى دخالت دارد و شطرى از موانع و خطرهایى که آن را تهدید مى‏کنند، براى نسل حاضر و نسلهاى آینده عرض مى‏کنم و توفیق و تأیید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم‏                        صحیفه امام، ج‏21، ص: 404
الف- بى‏تردید رمز بقاى انقلاب اسلامى همان رمز پیروزى است؛ و رمز پیروزى را ملت مى‏داند و نسلهاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلى آن: انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه براى همان انگیزه و مقصد.
این جانب به همه نسلهاى حاضر و آینده وصیت مى‏کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت اللَّه برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهى را که خداوند تعالى در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزى و بقاى آن است، فراموشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى‏جهت نیست که بوقهاى تبلیغاتى در سراسر جهان و ولیده‏هاى بومى آنان تمام توان خود را صرف شایعه‏ها و دروغهاى تفرقه افکن نموده‏اند و میلیاردها دلار براى آن صرف مى‏کنند. بى‏انگیزه نیست سفرهاى دائمى مخالفان جمهورى اسلامى به منطقه. و مع الأسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهاى بعض کشورهاى اسلامى، که جز به منافع شخص خود فکر نمى‏کنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده مى‏شود؛ و بعض از روحانى‏نماها نیز به آنان ملحقند.
امروز و در آتیه نیز آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثى کردن تبلیغات تفرقه افکنِ خانه برانداز است.
توصیه این جانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئه‏ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.
ب- از توطئه‏هاى مهمى که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه‏هاى معاصر، و بویژه پس از پیروزى انقلاب آشکارا به چشم مى‏خورد، تبلیغات دامنه‏دار با ابعاد مختلف براى مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است.
گاهى ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمى‏تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعى است و با هر نوآورى و مظاهر تمدن مخالف است، و در عصر حاضر نمى‏شود کشورها از تمدن جهانى و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهى موذیانه و شیطنت‏آمیز به گونه طرفدارى از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهى سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایى و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خداى تعالى نزدیک و از دنیا دور مى‏کند، و حکومت و سیاست و سررشته دارى بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوى است، چه اینها تمام براى تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیاى عظام است! و مع الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتى دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق مى‏دانستند و شاید بعضى بدانند! و این فاجعه بزرگى است که اسلام مبتلاى به آن بود.
گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بى‏اطلاعى مى‏زنند. زیرا اجراى قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیرى از ستمگرى و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادى بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایى و جلوگیرى از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات «1» بر میزان عدل براى جلوگیرى از فساد و تباهى یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایى نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شود. این دعوى به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلى و ریاضى در قرن حاضر باید عوض شود و به جاى آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل باید جلوگیرى شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعاى آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است- همان سان که محمد رضا پهلوى مخلوع مى‏گفت که اینان مى‏خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند- یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم و صنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است که بعضى روشنفکران حرفه‏اى مى‏گویند که آزادى در تمام منکرات و فحشا حتى همجنس بازى و از این قبیل، تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرق‏زدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج مى‏کنند.
و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا مى‏دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادى اسلام، عبادى- سیاسى است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهاى جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعى. و خلفاى اول اسلامى حکومتهاى وسیع داشته‏اند و حکومت على بن ابی طالب- علیه السلام- نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده‏تر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامى به پیروى از اسلام و رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله- بسیارند.
این جانب در این وصیتنامه با اشاره مى‏گذرم، ولى امید آن دارم که نویسندگان و جامعه‏شناسان و تاریخ‏نویسان، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه‏ گفته شده و مى‏شود که انبیا- علیهم السلام- به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته دارى دنیایى مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز مى‏کردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسف‏آورى است که نتایج آن به تباهى کشیدن ملتهاى اسلامى و بازکردن راه براى استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حکومتهاى شیطانى و دیکتاتورى و ستمگرى است که براى سلطه‏جویى و انگیزه‏هاى منحرف و دنیایى که از آن تحذیر نموده‏اند؛ جمع‏آورى ثروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرایى است و بالاخره دنیایى است که انسان را از حق تعالى غافل کند. و اما حکومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعى، همان است که مثل سلیمان بن داود و پیامبر عظیم الشأن اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- و اوصیاى بزرگوارش براى آن کوشش مى‏کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامى این توطئه‏ها را خنثى نمایند. و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه‏گر را قطع نمایند.
ج- و از همین قماش توطئه‏ها و شاید موذیانه‏تر، شایعه‏هاى وسیع در سطح کشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهورى اسلامى هم کارى براى مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکارى کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایى یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر و مستضعفان مستضعف‏تر شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیه کشور است مى‏باشد و شکنجه‏ها از رژیم سابق بدتر و غیر انسانى‏تر است! هر روز عده‏اى را اعدام مى‏کنند به اسم اسلام! واى کاش اسم اسلام روى این جمهورى نمى‏گذاشتند! این زمان از زمان رضا خان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت و گرانى سرسام‏آور غوطه مى‏خورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمى کمونیستى هدایت مى‏کنند! اموال مردم مصادره مى‏شود و آزادى در هر چیز از ملت سلب شده! و بسیارى دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا مى‏شود.
و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هر چند روز یک امر در هر گوشه و کنار و در هر کوى و برزن سر زبانها مى‏افتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و در اتوبوسها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت مى‏شود؛ و یکى که قدرى کهنه شد یکى دیگر معروف مى‏شود. و مع الأسف بعض روحانیون که از حیله‏هاى شیطانى بیخبرند با تماس یکى- دو نفر از عوامل توطئه گمان مى‏کنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است که بسیارى از آنان که این مسائل را مى‏شنوند و باور مى‏کنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابهاى جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاریهاى عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند- چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتى که همه به سود اسلام است ندارند- و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوسته‏اند.
این جانب توصیه مى‏کنم که قبل از مطالعه وضعیت کنونى جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامى ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایى با وضعیت کشورها و ملتهایى که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه مى‏گذشته است، و قبل از توجه به گرفتاریهاى این کشور طاغوتزده از ناحیه رضا خان و بدتر از آن محمد رضا که در طول چپاولگریهایشان براى این دولت به ارث گذاشته‏اند، از وابستگیهاى عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانه‏ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشى و مغازه‏هاى مسکرات فروشى و ایجاد بى‏بند و بارى در تمام شئون زندگى و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکده‏ها و وضعیّت جوانها و زنها و وضعیت روحانیون و متدیّنین و آزادیخواهان متعهّد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگى به پرونده اعدام‏شدگان و محکومان به حبس و رسیدگى به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگى به مال سرمایه داران و زمینخواران بزرگ و محتکران و گرانفروشان و رسیدگى به دادگستریها و دادگاههاى انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگسترى و قضات و رسیدگى به حال نمایندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى دولت و استاندارها و سایر مأمورین که در این زمان آمده‏اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگى به عملکرد دولت و جهاد سازندگى در روستاهاى محروم از همه مواهب حتى آب آشامیدنى و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتارى به جنگ تحمیلى و پیامدهاى آن از قبیل آوارگان میلیونى و خانواده‏هاى شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و توطئه‏هاى پى در پى امریکا و وابستگان خارج و داخلش (اضافه کنید فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضى شرع) و هرج و مرجهایى که از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتى دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل دیگر، تقاضا این است که قبل از آشنایى به مسائل، به اشکالتراشى و انتقاد کوبنده و فحاشى برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگرى قلدرها و جهل توده‏ها امروز طفلى تازه پا و ولیده‏اى است محفوف به دشمنهاى خارج و داخل، رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جاى سرکوبى به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جاى طرفدارى از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و محتکران بى‏انصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جاى گروههاى آشوبگر و تروریستهاى مفسد و طرفدارى غیر مستقیم از آنان، توجهى به ترورشدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟
این جانب هیچ گاه نگفته و نمى‏گویم که امروز در این جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى‏شود و اشخاصى از روى جهالت و عقده و بى‏انضباطى بر خلاف مقررات اسلام عمل نمى‏کنند؛ لکن عرض مى‏کنم که قوه‏ مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامى کردن این کشور مى‏کنند و ملتِ دهها میلیونى نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعتر خواهد بود. و اگر خداى نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونى بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانى- اسلامى به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان و اشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.
من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیر المؤمنین و حسین بن على- صلوات اللَّه و سلامه علیهما- مى‏باشند. آن حجاز که در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمى‏کردند و با بهانه‏هایى به جبهه نمى‏رفتند، که خداوند تعالى در سوره «توبه» با آیاتى آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است. «1» و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. «2» و آن اهل عراق و کوفه که با امیر المؤمنین آن قدر بدرفتارى کردند و از اطاعتش سرباززدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سید الشهدا- علیه السلام- آن شد که شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز مى‏بینیم که ملت ایران از قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قواى مردمى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه‏ها و مردم پشت جبهه‏ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها مى‏کنند و چه حماسه‏ها مى‏آفرینند. و مى‏بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهاى ارزنده مى‏کنند.
و مى‏بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره‏هاى حماسه‏آفرین و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان‏بخش با ما و شما روبه مى‏شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات اللَّه علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزى در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانى تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى مى‏باشیم.
و این جانب در اینجا یک وصیت به اشخاصى که به انگیزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مى‏کنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانى که مورد بهره‏بردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده‏اند مى‏نمایم، که بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که مى‏خواهند جمهورى اسلامى ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با توده‏هاى محروم و گروهها و دولتهایى که از آنان پشتیبانى کرده و مى‏کنند و گروهها و اشخاصى که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانى مى‏کنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان در پیشامدهاى مختلف را، با دقت و بدون هواى نفس بررسى کنید، و مطالعه کنید حالات آنان که در این جمهورى اسلامى به دست منافقان و منحرفان شهید شدند، و ارزیابى کنید بین آنان و دشمنانشان؛ نوارهاى این شهیدان تا حدى در دست و نوارهاى مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.
برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمى‏خوانید. ممکن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى کسب مقام و قدرتى با قلبهاى جوان شما بازى کنم. من براى آنکه شما جوانان شایسته‏اى هستید علاقه دارم که جوانى خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهورى اسلامى صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور مى‏خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید، که او هادى و رحمان است.
و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهاى مبتلا به حکومتهاى فاسد و دربند قدرتهاى بزرگ مى‏کنم؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه مى‏کنم که نعمتى که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسدارى نمایید و در راه آن، که نعمتى عظیم الهى و امانت بزرگ خداوندى است کوشش کنید و از مشکلاتى که در این صراط مستقیم پیش مى‏آید نهراسید که إن تَنْصروا اللَّه یَنْصُرْکم و یُثَبِّتْ اقدامَکم. «1»
 و در مشکلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبى گرامى از آن نگهدارى کنید.
و به مجلس و دولت و دست‏اندرکاران توصیه مى‏نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزارى به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاى نعم همه هستند و جمهورى اسلامى رهاورد آنان و با فداکاریهاى آنان تحقق پیدا کرد و بقاى آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهاى طاغوتى را که چپاولگرانى بى‏فرهنگ و زورگویانى تهى مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانى که شایسته براى یک حکومت اسلامى است.
و اما به ملتهاى اسلامى توصیه مى‏کنم که از حکومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهاى جائر خود را در صورتى که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به‏ جاى خود بنشانید، که مایه بدبختى مسلمانان، حکومتهاى وابسته به شرق و غرب مى‏باشند. و اکیداً توصیه مى‏کنم که به بوقهاى تبلیغاتى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنند که منافع ابرقدرتها تأمین شود.
د- از نقشه‏هاى شیطانىِ قدرتهاى بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهاى طولانى در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضا خان اوج گرفت و در زمان محمد رضا با روشهاى مختلف دنباله‏گیرى شد، به انزواکشاندن روحانیت است؛ که در زمان رضا خان با فشار و سرکوبى و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمد رضا با نقشه و روشهاى دیگر که یکى از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعى در این زمینه شد؛ و مع الأسف به واسطه بیخبرى هر دو قشر از توطئه شیطانى ابرقدرتها نتیجه چشمگیرى گرفته شد. از یک طرف، از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و رؤساى دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرق‏زدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤثر را که در آتیه حکومت را به دست مى‏گیرند، از کودکى تا نوجوانى و تا جوانى طورى تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالى در بعد از آن معرفى مى‏نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بى‏دینى و بى‏بند و بارى و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان متهم مى‏نمودند. نتیجه آنکه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و توده‏هاى مردم که علاقه به دین و روحانى‏ دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهى و روحانى راه را براى چپاولگران آن چنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و مى‏رفت که چه آید.
اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت- از روحانى و دانشگاهى تا بازارى و کارگر و کشاورز و سایر قشرها- بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه این جانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه‏ها و توطئه‏هاى دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادى را دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانى مى‏توان گرفت. و مخصوصاً اگر در اساتید کسى پیدا شد که مى‏خواهد انحراف ایجاد کند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و کلاس خود طرد کنند. و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینى است. و توطئه‏ها در دانشگاهها از عمق ویژه‏اى برخوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه هستند باید مواظب توطئه‏ها باشند.
ه- از جمله نقشه‏ها که مع الأسف تأثیر بزرگى در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادى به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهاى استعمارزده از خویش، و غربزده و شرق‏زده نمودن آنان است به طورى که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرائض غیر قابل اجتناب معرفى نمودند! و قصه این امر غم‏انگیز، طولانى و ضربه‏هایى که از آن خورده و اکنون نیز مى‏خوریم کشنده و کوبنده است.
و غم‏انگیزتر اینکه آنان ملتهاى ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایى مصرفى بار آوردند و به قدرى ما را از پیشرفتهاى خود و قدرتهاى شیطانى‏شان ترسانده‏اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکارى نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهاى خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده که در هیچ امرى به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرق‏زده بى‏فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومى ما را سرکوب و مأیوس نموده و مى‏نمایند و رسوم و آداب اجنبى را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحى و ثناجویى آنها را به خورد ملتها داده و مى‏دهند. فى المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتارى چند واژه فرنگى باشد، بدون توجه به محتواى آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشنفکر به حساب مى‏آورند. و از گهواره تا قبر به هر چه بنگریم اگر با واژه غربى و شرقى اسم گذارى شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگى محسوب، و اگر واژه‏هاى بومى خودى به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربى داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودى دارند سر به زیر و عقب افتاده‏اند. خیابانها، کوچه‏ها، مغازه‏ها، شرکتها، داروخانه‏ها، کتابخانه‏ها، پارچه‏ها، و دیگر متاعها، هر چند در داخل تهیه شده باید نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آن اقبال کنند. فرنگى مآبى از سر تا پا و در تمام نشست و بر

5 نظر

  1. نظرات کاربران:

       Kevrell در ۱۳۹۵/۰۳/۱۰ - ۱۷:۳۱:۵۹
    I'm with you... there really were so many missing from the list... and, although I'm a blogger and I know they were trying to be cu.trnre.. well some of the bloggers had no business being on the list if they skipped someone like Lucas because of it. Oh well... lists are lists and I am grateful to you all for doing the whole lot of them!

    نوشتن دیدگاه