توهین
نام مجتمع قضایی و شعبه: مجتمع شهید قدوسی شعبه ۱۳۳
۳۳۰/۸۳
الف: کلاسه پرونده: ۱۳۳
ب: شاکی: دانیال وکیل شاکی:
متهم: ۱- مژگان ۲- پروانه وکیل متهم
ج: موضوع: توهین
د: گردشکار: شکایتی که شاکی در ابتدای امر طرح می نماید به این شرح است که همسرش سرکار خانم مژگان اقدام به ارائه گواهی ازمرکز مشاوره ای «اندیشه و رفتار» به مجوز شماره ۲۹۴۹۲۷ ظاهراً با امضای فردی به نام پروانه به دادگاه شعبه ۷۵ عمومی مشهد و پزشکی قانونی مشهد نموده است که بدون حضور ویا مراجعه بنده به مرکز مربوطه تنظیم گشته و درآن اکاذیبی را به عنوان کارشناسی ارشد و روان شناسی بالینی به بنده صریحاً نسبت داده اند که تهمت مذکور توسط خانم مژگان از طریق ارائه گواهی مذکور منتشر گردیده است لذا بدین وسیله ازمرکز مشاوره ای «اندیشه و رفتار» که سربرگ گواهی مذکور به نام مؤسسه مذکور می باشد و همچنین از سرکارخانم پروانه و از سرکارخانم مژگان به اتهام افتراو توهین و هتک حرمت شکایت داشته و تقاضای تعقیب قانونی ومجازات نامبردگان را خواستارم.
توهین
نام مجتمع قضایی و شعبه: مجتمع شهید قدوسی شعبه ۱۳۳
۳۳۰/۸۳
الف: کلاسه پرونده: ۱۳۳
ب: شاکی: دانیال وکیل شاکی:
متهم: ۱- مژگان ۲- پروانه وکیل متهم
ج: موضوع: توهین
د: گردشکار: شکایتی که شاکی در ابتدای امر طرح می نماید به این شرح است که همسرش سرکار خانم مژگان اقدام به ارائه گواهی ازمرکز مشاوره ای «اندیشه و رفتار» به مجوز شماره ۲۹۴۹۲۷ ظاهراً با امضای فردی به نام پروانه به دادگاه شعبه ۷۵ عمومی مشهد و پزشکی قانونی مشهد نموده است که بدون حضور ویا مراجعه بنده به مرکز مربوطه تنظیم گشته و درآن اکاذیبی را به عنوان کارشناسی ارشد و روان شناسی بالینی به بنده صریحاً نسبت داده اند که تهمت مذکور توسط خانم مژگان از طریق ارائه گواهی مذکور منتشر گردیده است لذا بدین وسیله ازمرکز مشاوره ای «اندیشه و رفتار» که سربرگ گواهی مذکور به نام مؤسسه مذکور می باشد و همچنین از سرکارخانم پروانه و از سرکارخانم مژگان به اتهام افتراو توهین و هتک حرمت شکایت داشته و تقاضای تعقیب قانونی ومجازات نامبردگان را خواستارم.
خانم پروانه طی لایحه ودر بازجویی ها در مراجع قضایی و پلیس چنین اظهار داشته اند که:
هیچ گونه تهمت و افترایی به کسی نزده ام چون سوء نیت نمی تواند در من نسبت به آقای دانیال که نمی شناسمش در من وجود داشته باشد و عبارت اختلال شخصیت که از نظر اینان تهمت محسوب شده در کتاب روانکاوی و روانشناسی تعریف خاص و علمی ای دارد: شیوه های نارسا و نامناسب برای حل مسئله و کنار آمدن با فشارهای روانی است افراد مبتلا معمولاً ناراحتی و اظطرابی را حس نمی کنند تماس خود را باواقعیت از دست نمی دهند و نابسامانی چشمگیری در رفتارشان مشاهده نمی شود: زمینه روانشناسی ج ۲ اتکینسون و هیلگارد ترجمه دکتر برامنی بنابراین داشتن این ویژگی در فردی عیب وجرم وتهمت محسوب نمی شود بنده براساس شناختم از این مطلب و مشاهده وضعیت روحی بیمارم و باتوجه به احکام صادره از دادگاههای محترم شعب ۳۵ عمومی مشهد و شعبه محترم ۹ تجدید نظر دال بر ایراد ضرب و جرح عمومی از طرف آقای دانیال نسبت به خانم مژگان (راه حل نامناسب برای حل مسأله) که فتوکپی آنها به پیوست تقدیم میگردد گواهی موردنظر را به درخواست و اصرار بیمارم که می خواست شرحی از بیمارانش و علت آن داشته باشد نوشتم و تأکید این گواهی بر وخامت حال بیمار است و نه قصد اهانت به دیگری. دوباره تأکید میکنم که اظهار نظر من براساس مدارک قانونی فوق بوده و اینکه براساس مدارک قانونی فوق بوده و نه اینکه براساس گواهی من حکمی بر علیه آقای دانیال صادر شده باشد و ضررو زیانی به ایشان رسیده باشد...... لذا تقاضای برائت از اتهام وارده را دارم.
گواهی موجد اتهام به شرح ذیل می باشد: مرکز مشاوره واندیشه و رفتار
بسمه تعالی
احتراماً گواهی می شود که خانم مژگان جهت درمان افسردگی به اینجانب مراجعه کردند و علت بیماری ایشان درگیری های شدید با همسرشان می باشد.
همسر نامبرده دارای اختلال شخصیت می باشد وچنان چه این وضعیت ارتباطی ادامه پیداکند می تواند منجر به پیشرفت افسردگی و سیر آن به جنون باشد
پروانه.... کارشناسی ارشد
روانشناسی بالینی
عضو هیئت علمی دانشگاه
۲۱/۱/۸۳
اظهارات خانم مژگان هم در رأی موجود است و در ضمن از پزشکی قانونی عدم جنون شاکی نیز استعلام می شود.
وکیل شاکی لایحه بلند بالایی ارائه می دهد که در قسمتی از آن چنین آمده: با توجه به اینکه در امر روانشناسی اظهار نظر در مورد طرف بدون معاینه و مراجعه حضوری و مصاحبه غیر ممکن می باشد چراکه تا بحال سابقه نداشته پزشکی قانون بدون اینکه طرف را ببیند در مورد شما اظهار نظر نماید بنظر می رسد باتوجه به موار د فوق با علم و آگاهی کامل بستن بر خلاف بدون گواهی مذکور و با قصد اقرار به موکل و تشویش ذهن مقامات رسمی قضایی و پزشکی درجهت به اثبات رساندن ادعای خلاف واقع که سرکارخانم مژگان دنبال می نموده و با همدستی سرکار خانم پروانه و با سوء استفاده از سربرگ مؤسسه رسمی شناخته شده که مسئول آن این کار را تأیید ننموده و غیر قانونی اعلام نموده.... با علم به عواقب آن اقدام به صدور گواهی کذب نموده اند و موکل رامتهم به اخلال شخصیت و سوء معاشت که از جهت عرفی هم تهمت محسوب می شو د نمود ه اند.....
که بالاخره دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح ذیل مبادرت به انشاء رأی می نماید:
بسمه تعالی- رأی دادگاه
درخصوص اتهام خانمها ۱- پروانه ۴۰ ساله خانه دار مدرس دانشگاه اهل تهران ساکن مشهد باوکالت آقای علیرضا صادقی متهم است به نشر اکاذیب ۲- مژگان ۲۱ ساله اهل و ساکن مشهد متهم است به مشارکت در نشر اکاذیب موضوع شکایت آقای دانیال با وکالتت آقای علی درایتی بدین توضیح که شاکی در شکواییه خود اظهار داشته است که با همسرش (متهمه ردیف دوم) اختلاف داشته ووی بامراجعه به متهمه ردیف اول که در منزلش مشاوره روانپزشکی میداده است ازوی بودن اینکه از شاکی معاینه و یامصاحبه و یا مشاوره ای بعمل آورده باشد و یا حتی وی را دیده باشد یک گواهی در سیربرگ مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی با مجوز رسمی از سازمان ملی جوانان باشماره ۲۹۲۹۲۷ به تاریخ ۲۱/۱/۸۳ بدین مضمون «احتراماً گواهی می شود که خانم مژگان جهت درمان افسردگی به اینجانب مراجعه کردند و علت بیماری ایشان در گیری های شدید با همسرشان می باشد همسر نامبرده دارای اختلال شخصیت می باشد و چنانچه این وضعیت ارتباطی ادامه پیدا کند میتواند منجر به پیشرفت افسردگی و سیر آ ن به جنون باشد- پروانه مجد کارشناسی ارشد روانشانسی بالینی عضو هیئت علی دانشگاه ۲۱/۱/۸۳» و سپس همسرم این گواهی را به دادگاه خانواده و اعضای خانواده ام و فامیل ارائه نمود ه است و به حیثیت من خدشه وارد نمود ه و از ای طریق همسرم موفق به گرفتن گواهی عدم امکان سازش و در نهایت حکم طلاق شده است متهمه ردیف اول در مدافعات خود ضمن رد اتهام منتسبه به خود اعلام داشته است من سادگی و اشتباه کردم که براساس احساس خودم این گواهی را صادر کردم و متأسفم من قربانی یک دعوای خانوادگی شدم حاله که شاکی را دیدم به نظری که دادم پایبند هستم و تا آخرش هستم چون یک زن چهل ساله مدرس دانشگاه را به دادگاه کشانده است؟ وکیل مدافع محترم متهمه ضمن تقدیم لایحه ای که به شماره ۲۳۶-۱۹/۸/۸۳ ثبت دفتر لوایح دادگاه گردیده است دفاع نموده اند در گواهی صادره..... به غیر نشده و سوءنیت هم وجود نداشته و اکاذیبی نبوده است که نشر آن جرم باشد و....... متهم ردیف دوم در مدافعات خود اظهار داشته است من دچار افسردگی روحی شدم جهت درمان نزد خانم پرونانه رفتم و گواهی مذکور نتیجه مشاوره من بوده است و به دادگاه خانواده دادم که شوهرم را به پزشکی قانونی معرفی کرده اند که پرشکی قانونی چنین نظر داده است که شوهرم جنون و سفاهت ندارد ولی نیاز است که شوهرم و من مدت شش ماه تحت درمان و مشاوره روانپزشکی قرار می گیریم و سپس استعلام لازم انجام شود؟ وکیل شاکی نیز ضمن دفاع از موکل خود لایحه ای به دادگاه تقدیم که به شماره ۲۳۹-۱۹/۸/۸۳ ثبت دفتر لوایح گردیده است النهایه دادگاه با توجه به محتویات جمیع اوراق پرونده و شکایت شاکی و مدافعات متهمین ووکلای مدافع آنان و ملاحظه لوایح تقدیمی دادگاه ضمن رد دفاعیات و کیل مدافع محترم به این استدلال که اظهار نظر پزشکی در مورد افراد بدون انجام معاینات لازم حضور ی و یا روئیت سوابق بالینی بیمار نظری غیر منطقی و غیر عقلایی می باشد همانطوریکه متهمه ردیف دوم با ارائه گواهی صادره به دادگاه خانواده و استعلام قاضی محتمر دادگاه خانواده از پزشکی قانونی براساس نظریه مذکور پزشکی قانونی که نهادی معتبر ودارای جایگاه قانونی و هیئتی دارای پزشکان متخصص می باشد اعلام منظر خود را منوط به انجام مشاوره روانپزشکی برای شاکی و همسرش به مدت شش ماه لازم داشته است چگونه متهمه بدون روئیت شاکی وانجام مصاحله در چند جلسه به اختلال.... شاکی نظر داده است؟ واز طرفی سوء نیت متهمه ردیف اول ودوم محرز می باشد زیرا براساس گزارش آقای دکتر جواد بهادرخان در صفحه ۳۱ پرونده آمده است در سه برگ مرکز واحدهای مشاوره کهبعنوان یادداشت و صدور گواهی استناد می شود تنها در صورتی اعتبار گواهی مرکز را دارد که به امضاء مؤسس و مهمور به مهر مرکز باشد وگواهی صادره بدون امضاء و مهر تأیید اینجانب بود ه است؟ و مسئولیت امضاء بعهده مشاوره است و از گواهی در زمان صدور (۲۱/۱/۸۳) اطلاعی ندارم. و گواهی تشحیص اختلاس شخصیت غیابی صادر شده است؟ و بهتر می بود که ایشان را رؤیت و مورد مصاحبه قرار می دادند و بنظر اینجانب چنین شخصیت احتمالی نمی تواند ملاک عدم توانمندی و سازگاری برای عدم تداوم ازدواج باشد ولازم به ذکر است که خانم پروانه چندین ماه است که در مرکز مشاوره «اندیشه و رفتار» اشتغال ندارند و بنظر دادگاه استفاده متهمه از سه برگ مرکز مشاوره مذکور در حالیکه در آنجا اشتغال به کار ندانسته و سمتی هم نداشته تعمداً برای مهم جلوه دادن موضوع بوده است در حالسکه اجازه و صلاحیت صدور گواهی در سه برگ مؤسسه مذکور را نداشته است و ادعای وی معین بربی اطلاعی از اینکه گواهی باید به امضاء مسئول برسد و وی نباید گواهی صادر کند با ادعا دیگر وی که تعمداً در زیرگواهی مهر خود را منقوش نموده تناقض آشکار دارد فلذا دادگاه بزه انتسابی به متهمین را ثابت تشخیص و با استناد به مواد ۴۲ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی و با اعلام م ۲۲ قانون مجازات اسلامی بلحاظ وضعیت خاص آنان دادگاه متهمه ردیف اول را به پرداخت جزای نقدی به مبلغ پنج میلیون ریال متهمه ردیف دوم را نیز به پرداخت جزای نقدی به مبلغ یک میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس محکوم می نماید رأی صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی در یکی از محاکم تجدید نظر مر کز استان می باشد. رئیس شعبه ۱۳۳ دادگاه عمومی مشهدقارونی ۱۰/۹/۸۳
از رأی صادره خانمها پروانه و مژگان تجدید نظر خواهی می کنند و پرونده به دادگاه تجدید نظر استان شعبه سوم ارسال می شود.
در تاریخ ۲۹/۱۱/۸۳ در وقت فوق العاده جلسه شعبه سوم دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی به تصدی دادرسی امضاءکنندگان هیئتی مرکب از آقای پور اسلامی رئیس شعبه و آقایان احمد یعقوبی واحمد محمدی منش مستشاران شعبه سوم دادگاه تجدید نظر تشکیل و پرونده کلاسه فوق تحت نظر قرار میگیرد دادگاه با ملاحظه اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی می نماید.
بسمه تعالی- رأی دادگاه
در مورد تجدید نظر خواهی خانمها پروانه و مژگان از دادنامه شماره ۲۴۴/۱۰۰/۲۶/۸/۸۳ در پرونده کلاسه ۲۶۸/۸۳ شعبه ۱۳۳ عمومی مشهد با تهام شرکت درنشر اکاذیب موضوع شکایت آقای دانیال افشار زاده بترتیب به پنج و یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم گردیده اند نظر به اینکه تجدید نظر خوانده برای شکایت خود استناد به گواهی مورخه ۲۱/۱/۸۳ صادره از ناحیه خانم پروانه نموده است که در آن مرقوم شده که خانم مژگان ارشادی جهت درمان افسردگی باینجانب مراجعه کرده و علت بیماری ایشان درگیریهای شدید با همسرشان می باشد همسر نامبرده دارای اختلال شخصیت می باشد و چنانچه این وضعیت ارتباطی ادامه پیدا کند می تواند منجر به پیشرفت افسردگی و مسیر آن به جنون باشد و تجدید نظر خواه ردیف اول خانم پروانه در دفاعیات خود در برگهای ۲۴ و۲۶و۵۱و۵۳ و لایحه تجدید نظر خواهی خود عنوان نموده است که تجدید نظر خواه ردیف دوم به عنوان بیمار به من مراجعه و با ارائه مدارک از قبیل نظریه پزشکی قانونی شماره ۱۲۰۹-۱۷/۱/۸۳ و رأی شماره ۸۲/۵۷۷-۳/۳/۸۲ شعبه ۳۵ عمومی و شماره ۱۰۵۴/۲۱۳/۲۱/۵/۸۳ شعبه ۹ تجدید نظر استان خراسان و معاینات و بررسی گواهی استنادی صادر گردیده است و کلمه اختلال شخصیت هم از اصطلاحات علمی روانشناسی می باشد و از طرفی در دادخواست تقاضای گواهی عدم امکان سازش خانم مژگان ارشادی در رأی شماره ۱۵۸۷/۱۱/۶/۸۳ نیز یک علت صدور گواهی عدم امکان سازش ایراد ضرب و شتم ذکر شده است بنابه مراتب فوق صدور گواهی و استفاده نمودن از آن در دادگاه خانواده نمی تواند مصداق نشر اکاذیب باشد و تجدیدنظر خواهی موجه و با اجازه از بندها شق ب ماده ۲۵۷ قانون آئین دادرسی کیفری رأی معترض عنه نقض و باستناد ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری رأی بر برائت تجدید نظر خواهان صادر می شود این رأی قطعی است.
رئیس شعبه سوم دادگاه تجدید نظر خراسان رضوی مستشاران دادگاه تجدید نظر پوراسلامی مهدی منش- احمد یعقوبی
نوشتن دیدگاه